سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خلوت من

 

دست خودم نیست
تو شاعرانه ترین اتفاق عمر منی
اما
قرار شد شاعر نباشم.
حافظ هم همین را گفت!
گرچه...
           هیچ دست خودم نیست,
با این احوال, هنوز هم
شعرها را که می خوانم
جلوی چشمانم رژه می روی!

- عقب گرد...
                   لطفا!!

 

 

......................................................
پایین نوشت1: این پست اساسا به جهت نوعی اظهار وجود شکل گرفت. یک مقدار به دلیل بد مستی های تعطیلات عید (!) توی حال خودم نیستم و به همین علت قلم هم قفل کرده... . به هر حال خواستم بگم هنوز هستم!!
پایین نوشت2: الان من گفتم "بد مستی های تعطیلات عید", تو چه فکری کردی؟... ها؟ راستشو بگو!!
پایین نوشت3: "کلبه احزان" کسی بود که با تعطیل شدن یا حذف شدن وبلاگ ها مخالف بود و خون غیرتش به جوش می اومد. معتقد بود که وبلاگ رو تحت هیچ شرایطی نباید رها کرد و ... حالا بد نیست نگاهی به این وبلاگ نابود شده بندازین!
پایین نوشت4: توی تعطیلات جای همه ی عزیزان خالی, خیلی اتفاقی رفتیم شلمچه. این خوب ترین سفر توی تعطیلات امسال بود.

پایین نوشت آخر: توی شلمچه هم بودی... دیدمت.


نوشته شده در شنبه 87/1/10ساعت 8:57 عصر توسط رضوان تو بنویس ( ) | |


آخرین مطالب
» تو سالها سرنشین این گوشه از شهر بودی...
آمپاسِ شَدید!
خلوتی که شلوغ شد
طوفانی از واژه ها
همه ی دغدغه های من
سنای من
سیسمونی و باقی قضایا
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com